رئیسِ بَد همیشه وجود داشته. معمولاً مدیری را بد میدانیم که قُلدُر یا سمی باشد. همیشه در حال تراشیدن کارها و وظایف جدید برای پرسنل و دائم در حال انتقاد کردناند. بعضیهایشان هم بدون اینکه ما از آنها بخواهیم، احساس میکنند باید به کارمندهایشان مشورت بدهند یا کارهایی را که کارگران باید انجام بدهند را خودشان به عهده میگیرند. واقعاً چرا؟!
کِوین لِگ، مدیرعامل شرکت سِیج مستقر در کانادا و سنگاپور که به طراحی و توسعه برنامههای آموزشی در محل کار کمک میکند میگوید مدیرهای بد، سه ویژگی دیگر هم دارند که شنیدنش متعجبتان میکند.
1. مدیر کمکار و پر رو
کارمندان از مدیریتِ حداقلی بیزاراَند. کوین لگ میگوید خیلی از رئیسها وقتی سوء مدیریت دارند، آن را به یک فضیلت تعبیر میکنند. چطور؟ وقتی به امورات نیروهایش، اختلافهای بین آنها و چالشهای سازمان رسیدگی نمیکند و وقت نمیگذارد، میگوید «نیروهایم میتوانند در صورت نیاز به من مراجعه کنند. دَرِ اتاق من به روی همه باز است». به گفته لِگ، این همان چیزی است که «رئیس تنبلی که شجاعت یا اخلاق کاری برای مربیگری و رهبری واقعی را ندارد» میگوید.
2. رئیس پرحرف
خیلی از مدیرهایی که زیاد حرف میزنند و در مورد همه چیز نظر میدهند، فکر میکنند باهوشترین رئیس روی زمین هستند. کوین لگ میگوید: «آنها شیفتۀ تُنِ صدای خودشان هستند.» این کار آنها باعث میشود کارمندهایشان برای جلوگیری از ادامۀ پرحرفی رئیس، اصلاً نظر ندهند که مبادا او دوباره بحث جدیدی را شروع کند. به گفتۀ لِگ، به این ترتیب، آن رئیس، جذبهاش را از دست میدهد و دیگر اقتداری در سازمان برایش باقی نمیماند.
3. رئیس بیش از حد صمیمی
کوین لِگ میگوید رئیسی که بیش از حد دوستانه رفتار میکند اتفاقاً مضر است. به گفتۀ او، وقتی یک مدیر، ضعف در کنترل سازمان خود دارد، این رفتار را انجام میدهد. این جور رئیسها جوری رفتار میکنند انگار کارمندهایشان، یک سری رفیق ساده یا صمیمی شخصیشان هستند. باید با کارمندها یک مرز واضح ترسیم کرد. این باعث میشود آنها سردرگم نشوند. کارمندها باید دستورات رئیس را اجرا کنند و رفاقت، دستورپذیر نیست. ضمن اینکه کارمندها باید ارزیابی شوند. وقتی آقا یا خانم مدیر با آنها مثل یک دوست رفتار کند، ممکن است موقع ارزیابی، بین کارمندها تبعیض قائل شود.
این ویژگیهای بد، درس خوبی به کارمندها میدهد. آنها باید مثل آن ضربالمثل قدیمی که «ادب از که آموختی، از بیادبان»، اگر در آینده خودشان هم مدیر یا رئیس یک مجموعه شدند، این صفات را در خود از بین ببرند.